نابرابری بر جنبههای مختلف زندگی افراد اثر میگذارد. افراد فقیر دسترسی کمتری به آموزش، بهداشت و ... دارند، در نتیجهی تفاوت در بهرهمندی از این خدمات، فقرا توانایی کمتری در تولید خواهند داشت. این نگاه، یک نگاه اقتصاد خرد به نابرابری در وضعیت خانوار خواهد بود اما در نگاه اقتصاد کلان با توجه به ویژگیهای پویای آن، مساله را باید متفاوت نگاه کنیم. برای بررسی اثر نابرابری بر رشد، به عنوان مهمترین موضوع کلان، مسیرهای مختلف اثرگذاری را مرور میکنیم.
رشد: یکی از جنبههای نابرابری، تفاوت افراد در میزان پسانداز است که ثروتمندان بیشترین میزان پسانداز را دارند. پسانداز کل در حالت نابرابری بیشتر از زمانی خواهد بود ثروت متعادلتر توزیع شده است زیرا افراد ثروتمند به اندازهی ثروتشان مصرف نخواهندد کرد و اگر دهک دهم، بیست برابر دهک اول ثروت داشته باشد، مصرفش بیست برابر نخواهد بود اما اگر نسبت ثروت دو دهک که کم باشد، مصرفشان به هم نزدیکتر خواهد بود. پسانداز بیشتر گروههای ثروتمند منجر به سرمایهگذاری بیشتر و در نتیجه رشد بالاتر خواهد شد. از سویی افزایش نابرابری منجر به سوق یافتن افراد فقیر به جرم و جنایت میشود و در نتیجه دولتها را به هزینه کردن در بخش امنیت مجبور میکند. بارو در مقالهای که به بررسی اثر هزینههای دولت بر رشد میپردازد بیان میکند در صورتی که دولت در زیرساختهای تولید هزینه نکند، از رشد کاسته خواهد شد و حتی در صورتی که در این بخش نیز هزینه کند، در صورتی که بیش از حد سرمایهگذاری کند، از میزان رشد کاسته میشود. هرچه نابرابری بیشتر باشد دولت به هزینهی بیشتر در امنیت سوق داده میشود که از رشد خواهد کاست.
دو مسیر ذکرشده، یکی اثر مثبت و دیگری اثر منفی بر رشد دارد و برای بررسی موثر بودن کدام اثر، وقتی درآمد سرانه را بررسی کنیم، میبینیم که در کشورهای ثروتمند، اثر مثبت غلبه مییابد و در کشورهای فقیر، اثر نابرابری موجب کاهش رشد خواهد شد که از قبل نیز قابل پیشبینی بود که در درآمدهای سرانهی پایین، میزان پسانداز و سرمایهگذاری آن چنان بالا نیست که رشد داشته باشد ولی در صورتی که درآمد بالا باشد سهم پسانداز و سرمایهگذاری هم بالا خواهد بود و رشد بالاتری به وقوع خواهد پیوست.
سیمون کوزنتس در مقالهای که سال ۱۹۵۵ مینویسد بیان میکند که در رشد اقتصادی که به شهری شدن منجر میشود در ابتدا با افزایش نابرابری مواجه میشویم ولی با ادامهی رشد، نابرابری کاهش خواهد یافت. در این مدل، شهرنشینان نسبت به جمعیتت روستایی درآمد بیشتری دارند، در ابتدا چون نسبت شهری کم است، اثر درآمد بالای آنها کم است اما وقتی نسبت جمعیتشان افزایش مییابد با وجود آنکه درآمد مهاجرین بیشتر شده است ولی نابرابری نیز بیشتر میشود و سپس با کاهش یافتن جمعیت روستایی، در آمد کم این گروه کماثر خواهد شد. بارو در مقاله رشد و نابرابری نشان میدهد شواهد تجربی کشورهای مختلف، این فرضیه را تایید میکند.
اشتغال و بیکاری: نابرابری به دلیل آنکه سبب نابرابری در آموزش مهارتها نیز میشود فرصت حضور در بازارهای کار با بهرهوری بالا را از افراد میگیرد و آنها را در کارهای پایین مشغول میکند و از آنجا که توان اقتصاد در جذب آنها محدود خواهد بود، عدم اشتغال و احتمالا بیکاری رخ میدهد. نابرابری با ایجاد مانع در دسترسی به اعتبارات مالی، فعالیت کارآفرینی و اقتصادی اقشار فقیر را با چالش مواجه میکند. در این حالت افراد به دلیل نداشتن اعتبار لازم نزد موسسات مالی، نمیتوانند جهت راهاندازی کسب و کار خود با وجود آنکه ممکن است ایدهی خوبی داشته باشند و میتوانستند از فرد دیگری که تنها به دلیل ثروت خود به منایع مالی دسترسی دارد، کار بیشتری ایجاد کنند، از این فرصت محروم میشوند.
از سوی دیگر حذف درآمد افراد به دلیل بیکاری منجر به فقیر شدن آنها میشود، اما برای بررسی اثر آن بر نابرابری باید حالتهای مختلف را تحلیل کرد. رشد بیکاری اگر از به دلیل از دست دادن کار افراد با درآمد بالا باشد، از آنجا که آنها میتوانند از پسانداز خود استفاده کنند و این حذف درآمد منجر به کم شدن دارایی افراد ثروتمند میشود به کاهش نابرابری منتهی میشود ولی اگر مربوط به درآمدهای پایین باشد، از آنجا که این اقشار سرمایهای ندارند، آنها را به وضعیت بدتری دچار میکند و نابرابری را افزایش میدهد، اگر نیز به دلیل ورود نیروی کار جدید باشد، نتیجهای نمیتوانیم بگیریم.
تورم: افزایش نابرابری منجر به افزایش جرم و جنایت میشود و در نتیجه دولت را مجبور میکند تا هزینههای خود در بخش امنیت را افزایش دهد. این افزایش هزینه اگر با مالیات تامین نشود، دولت را مجبور میکند تا با ایجاد تورم، کسری بودجهاش راا تامین کند. افزایش تورم، اثر یکسانی بر تمام گروههای درآمدی ندارد و اقشار ضعیف، مالیات بیشتری را متحمل میشوند. این امر به دلیل سبد کالای مصرفی آنهاست که بیشتر از کالاهای ضروری تشکیل شده است که با افزایش قیمت، نمیتوان مصرف آن را کم کرد. زمانی که در کشوری تورم رخ میدهد، ارزش داراییهای متنوع افراد تغییر میکند. زمین و مسکن به اندازهی تورم و گاه بیش از آن افزایش قیمت پیدا میکند و در مقابل پول نقد که قیمت آن ثابت است، دچار افت ارزش میشود. از آنجا که سرمایهی اندک فقرا، بیشتر به شکل پول نقد است و در مقابل دارایی ثروتمندان به صورت سرمایههایی است که کمتر پیش میآید که با تورم ارزش آن افت کند، تورم به افزایش شکاف و رشد نابرابری ختم خواهد شد. همچنین در تورم، گروههای با درآمد ثابت کسانی هستند که در تورم، ضرر میکنند و دستمزد نسبی آنها کاهش پیدا میکند، عموما این گروه در طبقه متوسط و گاه پایین جامعه هستند و با ضعیف شدن این طبقات، نابرابری افزایش خواهد یافت.
* تمرین درس اقتصاد کلان دو