یادداشتی پیرامون حضور پررنگ ایرانیان در راهپیمایی اربعین
اربعین نفتی
زیارت جابر بن عبدا... انصاری در اربعین سال 61 هجری را میتوان از اولین روایات تاریخی از زیارت قبر امام حسین دانست. همچنین روایات تاریخی بسیاری از زیارت قبر امام حسین در اربعین و راهپیمایی آن در کتب روایی شیعه وجود دارد که نشان میدهد این پدیده حداقل از سابقهی تاریخی برخوردار است. روایات تاریخی نیز از عزاداریهای شیعیان در اربعین به زبانهای عربی، فارسی، ترکی و اردو روایت میکند که نشان میدهد حضور عزاداران در این مراسم از تمامی حوزهی جغرافیایی شیعی بوده است. فارغ از جوانب معنوی این تجمع، پرداختن به اثرات اجتماعی این حادثه نیز اهمیت دارد. همراهی گروههای شیعی در مسیر راهپیمایی حس همدلی برای این جمعیت ایجاد میکرد، میزبانی از زائرین بر توان ساماندهی شیعیان موثر بود و همهی این اتفاقات در حالی رخ میداد که عموما حاکمان عراق، از اهل سنت بودند و در بهترین حالت سنگی در مقابل پای زائرین نمیگذاشتند، پس لازم بود که جامعهی مدنی شیعه با کمک منابع مالی خود که از طرف مراجع تقلید یا دیگر گروههای اجتماعی تامین میشد به پاسداشت این حرکت اقدام کند.
در دوران رژیم بعثی در عراق، به دلیل نگاه تنگنظرانهی حاکمیت و جنبهی اجتماعی که این راهپیمایی برای جمعیت شیعه ایجاد میکرد، ممنوعیت ویژهای برای این حرکت اعمال میشد ولی از سال 2003 با سقوط صدام، این راهپیمایی از سوی شیعیان عراق از سر گرفته شد. شرایط حاکم بر این راهپیمایی با وجود دولتهایی که شیعی بودند همچون گذشته بود و نهایتا دولت از امنیت زوار حمایت میکرد و بودجهای به موکبهایی که جهت خدمترسانی به زوار ایجاد شده بود، پرداخت نمیکرد. در همان سالها نیز گروهی از ایرانیان به این راهپیمایی میرفتند و همراه با دیگران به عزاداری میپرداختند.
با توجه به خطراتی که نفوذ و حملات داعش در عراق برای عتبات عالیات ایجاد کرده بود، جمعیت زیادی از اربعین سال 1392 عازم عراق شدند تا در این راهپیمایی شرکت کنند. در دو ساال اول حضور زائران ایرانی برای مشارکت در راهپیمایی در عراق به میزانی فراتر از حداکثر توان خدتدهی نیروهای مرزی بوده است و نهایتا نیز گروههای بسیاری توانستند در این سالها بدون طی کردن فرایند قانونی (اخذ گذرنامه و ویزا) از ایران به عراق مسافرت کنند.
پس از شور و حال اولیه، فرصتی فراهم شد تا نیروهای دولتی برای این مراسم نیز برنامهریزی کنند. ابتداییترین حرکت، تشکیل ستاد اربعین در نهادهای مختلف بود. حضور نهادهای امنیتی و خدماتیِ عمومی مثل راهداری و هلال احمر در این ستادها لازم بود و البته میشد حضور سازمانهای مذهبی همچون اوقاف و آستانهای اماکن مبارکه را توجیه کرد اما حضور نیروهایی همچون «شهرداری تهران» در این ستادها توجیه نداشت. حتی اگر بپذیریم که شهرداری تهران خود را موظف میداند که به شهرداریهای نجف و کربلا در خدمترسانی به زوار در شهرها کمک کند، راهاندازی موکبهای اختصاصی توجیهی نداشت. اتفاق بزرگ در همین لحظه کلید خورده بود، ستاد اجرایی فرمان امام، آستان مقدسه حضرت معصومه و بسیاری دیگر از نهادها برای حضور و خدمترسانی به زوار در عراق با هم رقابت میکردند. کمکهایی که ورای اثرات سیاسیاش در عراق به ساخت اجتماعی عزاداری نیز آسیب رساند.
مردمی که تا سال پیش در راهپیمایی حاضر میشدند و از غذایی که کم یا زیاد، بهداشتی یا کمی ناسالم اما مردم میزبان آماده کرده بودند میخوردند، با ظرفهای غذای یکبار مصرفی مواجه شدند که توسط سازمانهای دولتی ایرانی و در حجم زیاد تهیه شده بود. شیر یا چای با طبخ عراقی چای خود را به چایهای ایرانی داد و اربعینی که حامل فرهنگ مدنی مردم منطقه بود بهواسطهی خواست سازمانهای دولتی ایران تغییر پیدا کرد یا خواهد کرد. خواستهای که به واسطهی حضور درآمد نفت تامین شد. عموم زوار نیز در انتخاب بین دو روش پذیرایی مردمی و دولتی روش دوم را برمیگزینند. مسیری که نهایتا به کمرنگ یا حذف شدن حضور میزبانان عراقی منتهی خواهد شد. فرهنگ میزبانی مردمی عراق به راه و روش سازمانی و بوروکراتیک ایرانی تبدیل میشود.
این مطلب در شماره 159 خبرنامه انجمن اسلامی شریف به چاپ رسید.