خورشید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نابرابری» ثبت شده است

چرا لازم است به سیاست بازتوزیعی فکر کنیم؟

کدام سیاست به جای کدام سیاستمدار

 

در چند وقت اخیر، اگر متن بیانیه‌های احزاب، مصاحبه‌ی چهره‌های سیاسی و هر نوع شعار و بیان سیاسی را مرور کنید، به چند موضوع اصلی می‌پردازند؛ عموما می‌خواهند که نابرابری‌های اقتصادی و شکاف طبقاتی کاهش یابد، مساله‌ی فساد حل شود و ... این موارد عموما در فضای سیاسی سال‌های​​ اخیر کمتر بیان می‌شد، اما با توجه به اتفاقات دی ۹۶ به کانون اصلی توجهات سیاسیون تبدیل شده است و برای‌شان این دغدغه وجود دارد که نابرابری‌های موجود به شورشی دیگر (و از جنس فروپاشی اجتماعی) و یا برآمدن نیروی سیاسی فرصت‌طلبی منتهی شود که نه تنها مشکل را حل نکنند بلکه بر عمق و موارد بحران بیفزایند. نمونه‌های ترامپ در آمریکا، بولسونارو در برزیل و رشد احزاب راست افراطی در اروپا نمونه‌هایی از برندگان وضع فعلی سیاست در جهان هستند که راه حل بحران را در حذف مهاجرین، زنان و دیگر گروه‌های مطرود جامعه بیان می‌کنند و ادعا می‌کنند حضور این افراد، منجر به از دست رفتن فرصت‌ها برای مردان سفید و در نتیجه خانواده‌های کشورهایشان شده است و حال باید آن‌ها را حذف کرد. این گروه‌ها به شکل ترسناکی مشابه احزاب فاشیست در ایتالیا و نازی در آلمان هستند و در شعارهای‌شان، از مشابهت با آن شعارها پرهیز ندارند. در ایران نیز رشد ایده‌های باستان‌گرایی کور، مشابه آنچه در پهلوی تبلیغ می‌شد، به نگرانی‌ها افزوده است که حاشیه‌نشینان سیاسی -آنانکه صدایشان پوشش داده نمی‌شود- در ستیز با مرکز به ائتلاف با این ایدئولوژی‌ها روی آورد و برای تمتع و دستیابی به آرمانشهر آریایی وعده داده شده، به گروهی کمک کند که در این مرحله بهتر وعده می‌دهد.

 

احمدی‌نژاد در سال ۸۴ توانست شمه‌ای از این ایده را نشان دهد و در دور دوم انتخابات آن سال بر هاشمی رفسنجانی پیروز شود. او در این دوره شعار می‌داد که نفت را بر سر سفره مردم می‌آورم و از این طریق به اقشار محروم کمک خواهم کرد. تجربه‌ی دوران ریاست‌جمهوری هاشمی هنوز در اذهان تغییر نکرده بود و ادعاهای احمدی‌نژاد برای بازندگان دوره‌ی هاشمی جذابیت‌هایی داشت که به وی تمایل نشان دهند. در همان انتخابات، مهدی کروبی نیز قول داده بود به هر شهروند ایرانی بالای ۱۸ سال، ماهانه ۵۰ هزارتومان پرداخت کند و او نیز با استقبال خوبی مواجه شده بود. منبع تمام این وعده‌ها بر مبنای درآمد نفت بوده است و دولت‌ها در ایران با توزیع رانت درآمد حاصله از فروش نفت، سعی در خرید حمایت سیاسی و تقویت گروه‌های حامی خود داشته‌اند. برنده‌ی انتخابات نیز کسی است که بتواند قول بزرگتری بدهد و بگوید رانت بیشتری توزیع می‌کند. در توزیع رانت نیز فسادهای مختلفی شکل می‌گیرد که از خلال این توزیع‌ها، بابک زنجانی در دولت قبلی و برای نمونه بهره‌مندان از دلار ۴۲۰۰ تومانی در این دولت، مفسد اقتصادی می‌شوند. واکنش افراد نیز بستگی به بهره‌مندی آنان از این توزیع دارد، اگر بهره‌مند باشند که حامی این سیاست هستند و اگر بی‌بهره باشند، عموما ساکت‌اند، زیرا از آنان در این مرحله چیزی کاسته نمی‌شود و این افراد امیدوارند تا در دور بعدی از توزیع رانت بهره‌مند شوند و از اینجاست که برای بهره‌مندی از رانت، به قدرت نزدیک می‌شوند.

 

راه دیگری که برای حل بحران نابرابری به ذهن می‌رسد، بازتوزیع است. یعنی درآمد/دارایی‌ها از برخورداران با وضع مالیات گرفته شود و از طریق یارانه به نابرخورداران منتقل شود. در اینجاست که سیاستمداران برای رای آوردن لازم است برنامه‌ای طراحی کنند که در آن به صورت شفاف برندگان سیاست بازتوزیعی آن‌ها مشخص باشد تا آن گروه اجتماعی به آن رای دهد. در یک انتخابات نیز آن سیاستمداری می‌تواند موفق باشد که بتواند بزرگترین ائتلاف گروه‌های اجتماعی حول برنامه انتخاباتی‌ش را بسازد. اما در ایران، گویا قرار است سیاستمداران برای منافع همه تلاش کنند و از آنجا که این شعاری بیش نیست، منتفعین حضور سیاستمداران، وابستگان آنها هستند نه اقشار اجتماعی.

 

حال اگر قرار است پروژه‌ای در دستور کار قرار گیرد تا دغدغه‌هایی که عموما در سطح شعار مطرح شده است، حل شوند لازم است به جای فکر کردن به آنکه چه کسی در چه جایگاهی قرار گیرد، لازم است به آن اندیشیده شود که چه برنامه‌ای برای بازتوزیع می‌توان انتخاب کرد و باید دانست تا زمانی که سیاستِ مبتنی بر توزیع رانت ادامه داشته باشد، هیچ تحولی حتی در سطح جایگزینی افراد قرار نیست رخ دهد. توزیع‌کنندگان رانت از این وزارتخانه به آن یکی منتقل می‌شوند، روسای سازمان‌ها مگر به حکم حضرت اجل صندلی را ترک نمی‌کنند و همه‌ی منتفعین از وضع موجود تلاش می‌کنند تا همین چهره‌ها در قدرت بمانند زیرا این چهره‌ها در توزیع رانت، آزمون خود را پس داده‌اند و به معلوم نیست چهره‌ی بعدی به همین چهره‌ها فرصت بهره‌مندی دهد یا کسانی دیگر را بر سر سفره نشاند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۰۹:۲۸
محمد

نابرابری بر جنبه‌های مختلف زندگی افراد اثر می‌گذارد. افراد فقیر دسترسی کمتری به آموزش، بهداشت و ... دارند، در نتیجه‌ی تفاوت در بهره‌مندی از این خدمات، فقرا  توانایی کمتری در تولید خواهند داشت. این نگاه، یک نگاه اقتصاد خرد به نابرابری در وضعیت خانوار خواهد بود اما در نگاه اقتصاد کلان با توجه به ویژگی‌های پویای آن، مساله را باید متفاوت نگاه کنیم. برای بررسی اثر نابرابری بر رشد، به عنوان مهمترین موضوع کلان، مسیرهای مختلف اثرگذاری را مرور می‌کنیم.

رشد: یکی از جنبه‌های نابرابری، تفاوت افراد در میزان پس‌انداز است که ثروتمندان بیشترین میزان پس‌انداز را دارند. پس‌انداز کل در حالت نابرابری بیشتر از زمانی خواهد بود ثروت متعادل‌تر توزیع شده است زیرا افراد ثروتمند به اندازه‌ی ثروتشان مصرف نخواهندد کرد و اگر دهک دهم، بیست برابر دهک اول ثروت داشته باشد، مصرفش بیست برابر نخواهد بود اما اگر نسبت ثروت دو دهک که کم باشد، مصرف‌شان به هم نزدیک‌تر خواهد بود. پس‌انداز بیشتر گروه‌های ثروتمند منجر به سرمایه‌گذاری بیشتر و در نتیجه رشد بالاتر خواهد شد. از سویی افزایش نابرابری منجر به سوق یافتن افراد فقیر به جرم و جنایت می‌شود و در نتیجه دولت‌ها را به هزینه کردن در بخش امنیت مجبور می‌کند. بارو در مقاله‌ای که به بررسی اثر هزینه‌های دولت بر رشد می‌پردازد بیان می‌کند در صورتی که دولت در زیرساخت‌های تولید هزینه نکند، از رشد کاسته خواهد شد و حتی در صورتی که در این بخش نیز هزینه کند، در صورتی که بیش از حد سرمایه‌گذاری کند، از میزان رشد کاسته می‌شود. هرچه نابرابری بیشتر باشد دولت به هزینه‌ی بیشتر در امنیت سوق داده می‌شود که از رشد خواهد کاست.

دو‌ مسیر ذکرشده، یکی اثر مثبت و دیگری اثر منفی بر رشد دارد و برای بررسی موثر بودن کدام اثر، وقتی درآمد سرانه را بررسی کنیم، می‌بینیم که در کشورهای ثروتمند، اثر مثبت غلبه می‌یابد و در کشورهای فقیر، اثر نابرابری موجب کاهش رشد خواهد شد که از قبل نیز قابل پیش‌بینی بود که در درآمدهای سرانه‌ی پایین، میزان پس‌انداز و سرمایه‌گذاری آن چنان بالا نیست که رشد داشته باشد ولی در صورتی که درآمد بالا باشد سهم پس‌انداز و سرمایه‌گذاری هم بالا خواهد بود و رشد بالاتری به وقوع خواهد پیوست.

سیمون کوزنتس در مقاله‌ای که سال ۱۹۵۵ می‌نویسد بیان می‌کند که در رشد اقتصادی که به شهری شدن منجر می‌شود در ابتدا با افزایش نابرابری مواجه می‌شویم ولی با ادامه‌ی رشد، نابرابری کاهش خواهد یافت. در این مدل، شهرنشینان نسبت به جمعیتت روستایی درآمد بیشتری دارند، در ابتدا چون نسبت شهری کم است، اثر درآمد بالای آنها کم است اما وقتی نسبت جمعیت‌شان افزایش می‌یابد با وجود آنکه درآمد مهاجرین بیشتر شده است ولی نابرابری نیز بیشتر می‌شود و سپس با کاهش یافتن جمعیت روستایی، در آمد کم این گروه کم‌اثر خواهد شد. بارو در مقاله رشد و نابرابری نشان می‌دهد شواهد تجربی کشورهای مختلف، این فرضیه را تایید می‌کند.

اشتغال و بیکاری: نابرابری به دلیل آنکه سبب نابرابری در آموزش مهارت‌ها نیز می‌شود فرصت حضور در بازارهای کار با بهره‌وری بالا را از افراد می‌گیرد و آنها را در کارهای پایین مشغول می‌کند و از آنجا که توان اقتصاد در جذب آنها محدود خواهد بود، عدم اشتغال و احتمالا بیکاری رخ می‌دهد. نابرابری با ایجاد مانع در دسترسی به اعتبارات مالی، فعالیت کارآفرینی و اقتصادی اقشار فقیر را با چالش مواجه می‌کند. در این حالت افراد به دلیل نداشتن اعتبار لازم نزد موسسات مالی، نمی‌توانند جهت راه‌اندازی کسب و کار خود با وجود آنکه ممکن است ایده‌ی خوبی داشته باشند و می‌توانستند از فرد دیگری که تنها به دلیل ثروت خود به منایع مالی دسترسی دارد، کار بیشتری ایجاد کنند، از این فرصت محروم می‌شوند.

از سوی دیگر حذف درآمد افراد به دلیل بیکاری منجر به فقیر شدن آنها می‌شود، اما برای بررسی اثر آن بر نابرابری باید حالت‌های مختلف را تحلیل کرد. رشد بیکاری اگر از به دلیل از دست دادن کار افراد با درآمد بالا باشد، از آنجا که آنها می‌توانند از پس‌انداز خود استفاده کنند و این حذف درآمد منجر به کم شدن دارایی افراد ثروتمند می‌شود به کاهش نابرابری منتهی می‌شود ولی اگر مربوط به درآمدهای پایین باشد، از آنجا که این اقشار سرمایه‌ای ندارند، آنها را به وضعیت بدتری دچار می‌کند و نابرابری را افزایش می‌دهد، اگر نیز به دلیل ورود نیروی کار جدید باشد، نتیجه‌ای نمی‌توانیم بگیریم.

تورم: افزایش نابرابری منجر به افزایش جرم و جنایت می‌شود و در نتیجه دولت را مجبور می‌کند تا هزینه‌های خود در بخش امنیت را افزایش دهد. این افزایش هزینه اگر با مالیات تامین نشود، دولت را مجبور می‌کند تا با ایجاد تورم، کسری بودجه‌اش راا تامین کند. افزایش تورم، اثر یکسانی بر تمام گروه‌های درآمدی ندارد و اقشار ضعیف، مالیات بیشتری را متحمل می‌شوند. این امر به دلیل سبد کالای مصرفی آنهاست که بیشتر از کالاهای ضروری تشکیل شده است که با افزایش قیمت، نمی‌توان مصرف آن را کم کرد. زمانی که در کشوری تورم رخ می‌دهد، ارزش دارایی‌های متنوع افراد تغییر می‌کند. زمین و مسکن به اندازه‌ی تورم و گاه بیش از آن افزایش قیمت پیدا می‌کند و در مقابل پول نقد که قیمت آن ثابت است، دچار افت ارزش می‌شود. از آنجا که سرمایه‌ی اندک فقرا، بیشتر به شکل پول نقد است و در مقابل دارایی ثروتمندان به صورت سرمایه‌هایی است که کمتر پیش می‌آید که با تورم ارزش آن افت کند، تورم به افزایش شکاف و رشد نابرابری ختم خواهد شد. همچنین در تورم، گروه‌های با درآمد ثابت کسانی هستند که در تورم، ضرر می‌کنند و دستمزد نسبی آنها کاهش پیدا می‌کند، عموما این گروه در طبقه متوسط و گاه پایین جامعه هستند و با ضعیف شدن این طبقات، نابرابری افزایش خواهد یافت.


* تمرین درس اقتصاد کلان دو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۵ ، ۱۳:۳۹
محمد