خواندن درست تاریخ
بازخوانی مواضع گروههای موافق و مخالف تسخیر سفارت آمریکا در 13 آبان 1358
خواندن درست تاریخ
از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و تسخیر سفارت ایالات متحده آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام سی و هشت سال میگذرد. در تاریخنگاری رسمی از وقایع آن سال، نیروهای انقلابی که اکنون در حاکمیت هستند در سمت موافقین این اتفاق قرار میگیرند و منتقدین و مخالفین حاکمیت در زمان حاضر در جایگاه منتقدین این اتفاق قرار میگیرند. روایتی که گاه راویان غیررسمی و مخالف حاکمیت نیز از آن استقبال میکنند. امروز تسخیر سفارت کشورهای خارجی از سوی اکثر مردم در حال حاضر عملی زشت و قبیح است حال آنکه اگر به آن سالها بازگردیم، ممکن است ما نیز در میان تسخیرکنندگان و حامیان آنها باشیم.
در سال ۵۸ کشوری انقلابی وجود داشت که در فضای جهان دوقطبی، گروهی از دانشجویان تصمیم گرفته بودند که برای مبارزه با امپریالیسم، سفارت آمریکا را برای مدت کوتاهی تسخیر کنند. تسخیری که قرار بود، پس از گذشت سه روز به اتمام رسد اما حمایت جناحهای مختلف کشور و البته رهبری انقلاب از این اتفاق و حضور و راهپیماییهای حمایتآمیز مردم از این اتفاق، دانشجویان را تا ۴۴۴ روز در سفارتخانه نگه داشت.
همزمان با سقوط سفارت، دولت مهندس بازرگان استعفا میدهد که با پذیرش امام همراه میشود. در تاریخنگاری رسمی، دولت موقت و نهضت آزادی به عنوان مخالف تسخیر سفارت معرفی میشوند و از این اتفاق به عنوان دلیلی برای آمریکایی بودن نهضت استفاده میشود اما مراجعه به اسناد تاریخی نشان میدهد که حداقل از سوی مهندس بازرگان و نهضت این ادعا رد شده است. مهندس بازرگان در نامهای که به روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۱۵ بهمن ۵۹ نوشتهاند صریحا بیان کردهاند که «گروگانگیری کوچکترین ارتباط و تاثیری روی استعفای دولت موقت نداشته» و ناهماهنگی نهادها با دولت به استعفا منجر شده است. بیانیه نهضت پس از استعفای مهندس بازرگان نیز واجد ویژگیهایی است که توجهها را جلب میکند. نهضت با تکیه بر خصلت ضداستعماری انقلاب از این حرکت حمایت میکند و از شورای انقلاب میخواهد با توجه به خواست امام و امت به قطع روابط سیاسی با آمریکا، جنبهی رسمی و دیپلماتیک دهد.
گروههای روشنفکری و چپ نیز در این اتفاق مواضعی در حمایت از اقدام دانشجویان نشان دادند. اعتمادزاده (بهآذین)، کسرایی، ابتهاج، تنکابنی، هانیبال الخاص و .. که از هنرمندان نزدیک به حزب توده و معترض به سیاستهای کانون نویسندگان بودند در نامهای به امام از «اشغال لانه فتنهانگیزی و جاسوسی سفارت آمریکا» حمایت میکنند. هیئت دبیران کانون نویسندگان شامل باقر پرهام، ساعدی، شاملو، یلفانی و خوئی نیز در پیامی به دانشجویان دانشگاه را سنگر مبارزه در راه آزادی و استقلال میهن دانسته و اظهار امیدواری کردند که « قاطعیت موضع ضد امپریالیستی شما به یک مبارزه بیوقفه و آگاهانه در همه سطوح علیه امپریالیسم بینجامد.»
حزب توده به عنوان نزدیکترین گروه سیاسی کشور به شوروی از دو اتفاق خرسند بود، سفارت مهمترین رقیب شوروی در جهان توسط دانشجویان تسخیر شده بود و همچنین دولت مهندس بازرگان استعفا داده بود. حزب توده دولت بازرگان را از لحاظ طبقاتی به عنوان یک نیروی بورژوازی میدید و از این رو کشور را آمادهی تکمیل انقلاب میدانستند. از آنجا که شوروی این اتفاق را محکوم کرده بود، کیانوری در توجیه این اتفاق چنین گفت: «موضعگیری دوستان جهانیِ انقلاب ایران در چارچوب قراردادهای بینالمللی است لیکن ما به خوبی میدانیم که انقلابها، قوانین خاص خود را دارند و همین قوانین هستند که در سرشت و گسترش انقلاب تعیینکنندهاند.» اگر جناح دیگری از دانشجویان انجمنها به رهبری احمدینژاد و سیدنژاد توانسته بودند نظر خود در تسخیر سفارت شوروی را به کرسی بنشانند، قطعا این ابراز رضایت حزب توده از قوانین انقلابی تغییر میکرد. کیانوری در استفاده از لفظ گروگانگیری نیز ایرادی میبیند و میگوید «افرادی که دانشجویان پیرو خط امام دستگیر کردهاند، گروگان نیستند بلکه دشمنانِ سرسپرده و آگاهیاند که با تمام قوا علیه انقلابِ خلقی ایران فعالیت کرده و هدفشان بازگرداندن شاه سابق و رژیمی است که مستشاران امریکایی بر تمام ارکان آن حاکم بودند.»
سازمان مجاهدین خلق از آمادگی خود برای نثار «جانهای ناچیز خود را که کمترین فدیه رهایی این میهن و این خلق و این مکتب است» خبر میدهند تا برای ادامهی رسالت ضداستعماری امام که در این نامه پدر گرامی خطاب قرار گرفته به کار گرفته شود.
ابوالحسن بنیصدر نیز به دیدار دانشجویان رفت، از این حرکت تمجید کرد و از مردم آمریکا خواست تا «از دولت خود بخواهید حقوق بشر را از سر صدق رعایت کند و شاه سابق را به ایران تحویل دهد. اموال او و کسان او و گردانندگان رژیم سابق را به ملت ما پس دهد.»
جبههی ملی پس از گذشت مدتی، با اطلاعیهای بر امپریالیستی بودن آمریکا اشاره میکند اما حادثهآفرینی و ماجراجوییهایی از این دست را به بیراهه کشاندن انقلاب میداند و بیان میکند «گروگان گیری در مبازات بین المللی نباید جایگزین فکری و عقیدتی و مقاومت اقتصادی ملل محروم شود.» البته پس از افشای اسناد لانه، جبههی ملی و بعضی از سرانش به ارتباط با آمریکا متهم شدند که به مواضع تندتری از سوی جبهه علیه تسخیر لانه انجامید.
از مخالفین دیگر تسخیر توسط دانشجویان، چریکهای فدایی بودند. که در بهمن ۵۷ سفارت را تسخیر کردند و از سوی دولت مجبور به عقبنشینی شدند. چریکها که پس از تسخیر سفارت از سوی امام به سکوت متهم شدند، جوابیهای دادند که در آن راه و رسم تسخیر سفارت توسط دانشجویان را با حفظ ارتباطات و منافع آمریکا در ایران همراه دانسته و از حفظ قراردادها انتقاد کردند. چریکها در بیانیهی خود همزمان با آزادسازی گروگانها در نقد دانشجویان بیان کردند «آنان هدفی جُز منحرف کردن مبارزه ی واقعاً ضدامپریالیستی توده ها با شرکت در مبارزه ی مابین جناح های امپریالیستی و تضعیف یکی به نفع دیگری و تسویه کردن خُرده حساب های مابین جناح های درون حکومت جمهوری اسلامی را ندارند.
مخالفت ما با "دانشجویان پیرو خط امام" نه از آن رو بود که ما با اِشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری جاسوسان مستقر در آن مخالف باشیم، ما از آن رو با این "دانشجویان" مخالف بودیم که حرکت آنان را چیزی جُز منحرف کردن مبارزه ی ضدامپریالیستی تودهها (خصوصاً مبارزهی ضدآمریکائی آنان) و تحکیم موقعیت امپریالیسم در جامعه ی ما و خود آنان را چیزی جُز آلت دست امپریالیسم نمی دیدیم.»
از میان چهرههای روحانی نیز محمدرضا مهدوی کنی، فرمانده کمیتههای انقلاب اسلامی از مخالفین تسخیر بوده است و حتی در زمان تسخیر با دانشجویان تماس میگیرد و اعلام میکند که نماز دانشجویان در سفارت به دلیل غصبی بودن آنجا صحیح نیست. او در زمان مسئولیت در کمیته به دفاع از سفارتخانهها متعهد بوده است و میگوید پس از تماس بهشتی و بازرگان بوده است که متوجه تسخیر سفارت شدهاست و با پیگیری از کمیته محافظ سفارت، جواب میشنود که «مقابل بچه ها ایستادگی نکردیم چون اجازه نداشتیم با بچه های خودمان بجنگیم.» او در یادآوری آن روزها میگوید:«من این کا را مفید نمی دانستم به خصوص ادامه آن را به صلاح نمی دیدم چنانکه عملا ادامه این کار به نفع ما تمام نشد زیرا آنها پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند. آخر کار به جایی رسید که التماس کردیم که گروگان ها را تحویل بدهیم.»
جمعبندی
در بازخوانی تسخیر سفارت با همهی تجربههایی که اکنون کسب کردهایم، باید به این نکته توجه کنیم که تاریخ را باید از آغاز خواند، مدافعان تسخیر تجربهی کودتای ۲۸ مرداد را داشتند و شاهد درگیری در مناطق مختلف کشور بودند و مخالفانش نیز دلایلی متقن داشتند. مرور داستان تسخیر سفارت و طولانی شدن آن، بدون توجه به شرایط حاکم بر آن زمان امری است که کمترین درسآموزی برای ما نخواهد داشت.
این مطلب در خبرنامه انجمن اسلامی شریف در تاریخ 14آبان 1396 در شماره 158 منتشر شد.