نه به راه بینام و نشان
به بهانهی انتشار فیلم #علیرضابباز
نه به راه بینام و نشان
بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ در تهران، یکی از مهمترین اتفاقات ورزشی است که در ایران برگزار شده است. در بخش فوتبال این بازیها یکی از سیاسیترین صحنههای ورزشی در تاریخ ایران رقم زده شد و تیم فوتبال ایران در ورزشگاه صدهزارنفری تیم اسراییل را شکست داد. شادی زایدالوصف مردم از این پیروزی قبلا نیز پیش آمده بود، بازیهای جام ملتهای آسیا در ۱۹۶۸ که با قهرمانی ایران و شکست اسراییل در بازی آخر همراه بود، هیجانی فوقالعاده داشت. رقابتهای تهران از آخرین بازیهایی بود که ورزشکاران اسراییلی در آسیا برگزار کردند و بعد از این بازیها، شورای المپیک آسیا به دلیل تحریمهایی که کشورهای اسلامی در برگزاری مسابقه با اسراییل اعمال میکردند، ترجیح داد تا این کشور را از بازیهای آسیایی کنار بگذارد.
پس از انقلاب و تا نیمهی دههی هشتاد، سیاست رسمی ایران تحریم ورزشکاران اسراییلی بود و از بیان صریح این سیاست نیز ابا نداشت. ورزشکارانی که از رقابت انصراف میدادند به صورت رسمی مورد تقدیر قرار میگرفتند و در عرصهی عمومی نیز دلیل این انصراف با عنوان به رسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی اعلام میشد. سیاستی که در عرصهی جهانی، پیشتر در قبال ورزشکاران رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی نیز اجرا میشد و البته به صورت فراگیر نیز در قبال این رژیم اجرا میشد اما به مرور زمان و با سختگیری نهادهای بینالمللی ایران مجبور شد چارهای دیگر بیاندیشد.
در هفتهی گذشته صحنههایی از صحبت مربی تیم امید کشتی آزاد در تلگرام و دیگر رسانهها پخش شد که در آن از بازیکنش میخواست ببازد. دلیل این درخواست، احتمال رویارویی با کشتیگیر اسرائیلی بود و با توجه به پروتکلی که در زمینهی منع رقابت با ورزشکاران اسرائیلی از سوی ایران وجود دارد و همچنین نگرانی بابت جریمههایی که از سوی فدراسیونهای جهانی وجود دارد، مسیری که از سوی مسئولان ورزش ایران اجرا میشود، فرار از مسابقه دادن در رقابت با ورزشکاران اسراییلی است. سیاستی که چندسال است که از سوی سران ورزش ایران اجرا میشود ولی با انتشار این فیلم، در عرصهی عمومی با نقدهای جدی مواجه شد.
گروهی از مردم، این سیاست را به واسطهی اجباری بودن نقد کردند و بدینواسطه که ورزشکاران را مجبور به چنین تحریمی میبینند، این حرکت را ناموثر میدانند. دلیل دیگری که برای بیتاثیری این سیاست اعلام شده است، غیر رسانهای بودن چنین تحریمی است. صحبتهای رسول خادم، رییس فدراسیون کشتی شاهدی برای این ادعاست که میگوید تنها ورزشکاران اسراییلی هستند که میدانند دلیل باختهای اینچنینی ورزشکاران ایرانی چیست.
بر خلاف این سیاست تحریمی ناموفق، تحریمهای موفقی نیز علیه اسراییل در حال پیگیری است. این حرکات به رهبری جریان روشنفکری مستقل در اروپا و آمریکا به وقوع پیوسته است و با راهاندازی جنبش «تحریم فرهنگی و دانشگاهی اسراییل» نسبت به تبعیض نهادینهشده در این کشور اعتراض میکنند. چهرههای دانشگاهی هرگونه همکاری با مجامع فرهنگی و آموزشی اسراییل را تحریم میکنند، از حضور در کنفرانسهایی که در اسراییل برگزار میشود امتناع میکنند و تلاش میکنند مانع دعوت اساتید دانشگاههای اسراییل شوند.
تفاوت دو تحریم بیان شده در صراحت و جدی بودن برگزارکنندگان آن است، نمونهی ایرانی تلاش میکند تا با کمترین هزینه این کار را انجام دهد و حداکثر در رسانههای داخلی از این تحریم سخن بگوید اما در نمونهی بینالمللی شاهد مشارکت افرادی هستیم که به صورت مختارانه و با صراحت از این جنبش دفاع میکنند و حتی با توجه به انگهایی همچون یهودستیزی که به آنها زده میشود تا از این تصمیم عقبنشینی کنند، بر عقیدهی خود پافشاری میکنند.
به نظر میرسد اکنون مسئولان عالیرتبه در ایران باید تصمیم بگیرند که کدام روش را میخواهند برگزینند، راه تحریم موثر و جدی که به یک کارزار جدی سیاسی نسبت به اعمال تبعیض نژادی در اسراییل بیانجامد و به گرامیداشت «نام» و عمل چهرههای تحریمکننده منجر شود، مسیر دوم راه کوتاه آمدن از تابوی مسابقه با ورزشکاران اسراییلی و مسابقه دادن با آنها است که هرچند نیاز به توجیه گروههای مختلف خواهد داشت اما میتواند به کسب «نشان» برای ورزشکاران ایرانی منجر شود و یا راه سوم، راه فعلی ادامه یابد که نه نام دارد و نه نشان.
این مطلب در شماره 161 خبرنامه انجمن اسلامی شریف چاپ شده است.